درباره ی کتاب عادت می کنیم اثر زویا پیرزاد : برشی از زندگی سه زن ایرانی ، دختر و مادر و مادر بزرگ در تهران دهه ی 80 شمسی . دختر جوان درگیر مسائل و خواست های نسل خود است . مادر بزرگ هنوز غرق در گذشته ای است کمابیش ساخته و پرداخته ی ذهن . راوی قصه آرزو است ، زنی میان ساله که بین خواسته های مادر و توقعات دختر و آرزو های خود در جدال است . در ظاهر زنی است محکم که از مردها و دنیای مردانه ی اطرافش هراسی ندارد و در باطن خواسته و ناخواسته جوابگوی توقعات دختر و مادر . وقتی عشق به صورت مردی بی نقص وارد زندگیش می شود مخالفت مادر و دختر و دوست صمیمی به جدال ذهنی آرزو دامن می زند .
عادت می کنیم در فرانسه و ایتالیا و گرجستان ترجمه و منتشر شده است . چراغ ها را من خاموش می کنم تا کنون به زبان های آلمانی ، ترکی ، یونانی، فرانسوی، انگلیسی، چینی و نروژی منتشر شده است .
جایزه شوالیه ادب و هنر – 2014
بیست سال ادبیات داستانی – 1376
جایزه ی بین المللی کوریه انترناسیونال – فرانسه ، 2009
یک روز مانده به عید پاک
تشویق شده در هفدهمین دوره ی کتاب سال – 1378
چراغ ها را من خاموش می کنم
بهترین رمان سال 1380 پکا – مهرگان ادب
بهترین رمان سال 1380 بنیاد هوشنگ گلشیری
بهترین رمان سال در بیستمین دوره ی کتاب سال – 1380
آرزو به زانتیای سفید نگاه کرد که می خواست جلو لبنیات فروشی پارک کند . زیر لب گفت (( شرط می بندم گند بزنی ، پسر جان . )) و آرنج روی لبه ی پنجره و دست روی فرمان منتظر ماند . راننده ی ریش بزی رفت جلو ، آمد عقب ، رفت جلو ، آمد عقب و از خیر جا پارک گذشت . آرزو زد دنده عقب ، دست گذاشت روی پشتی صندلی بغل و به پشت سر نگاه کرد . . .
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.