یوزپلنگانی که با من دویده اند اثر بیژن نجدی نشر مرکز
مشاهده سبد خرید “پیکار با سرنوشت اثر واسیلی گروسمان” به سبد خرید شما اضافه شد.
-13%
یوزپلنگانی که با من دویده اند اثر بیژن نجدی نشر مرکز
امتیازدهی 4.00 از 5 در 1 امتیازدهی مشتری
(1 بررسی مشتری)
۴۰۰,۰۰۰ ریال قیمت اصلی ۴۰۰,۰۰۰ ریال بود.۳۵۰,۰۰۰ ریالقیمت فعلی ۳۵۰,۰۰۰ ریال است.
9 عدد در انبار
شناسه محصول:
9789643050108
دسته: داستان, داستان فارسی, محبوب ترین ها, ناشران برتر عمومی, نشر مرکز, نویسندگان برتر ایران, پر بازدید ترین ها, پر فروش ترین ها, کتاب های عمومی
برچسب: بیژن نجدی, داستان, داستان ایرانی, نشر مرکز, پر فروش, کتاب خوب, کتاب پر فروش
توضیحات
توضیحات تکمیلی
وزن | 250 گرم |
---|---|
شابک | |
عنوان کتاب | |
موضوع | |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
افتخارات کتاب | |
قطع کتاب | |
سال انتشار | |
تعداد چاپ | |
نوع جلد | |
تعداد صفحات | |
وزن | |
قیمت پشت جلد |
همچنین ممکن است دوست داشته باشید…
داستان های ناتمام اثر بیژن نجدی نشر مرکز
واقعیت رویای من است اثر بیژن نجدی
کتاب دوباره از همان خیابان ها اثر بیژن نجدی
محصولات مرتبط
کتاب ادیپ در جاده اثر هانری بوشو
چهل نامه کوتاه به همسرم اثر نادر ابراهیمی
زبان گل ها اثر ونسا دیفن باخ نشر آموت
جنون منطقی اثر افشین یداللهی
گزینه اشعار شمس لنگرودی
راه های موثر برای ایجاد انگیزه
بازی ها اثر اریک برن
مامان و معنای زندگی اثر اروین د . یالوم
امتیاز 4.00 از 5
مهدیه خانی –
این کتاب هم یکی از شاهکارهای ایرانیه بنظرم … با این تفاوت که این کتاب یه مجموعه ی داستانه و نه یک داستان بلند … و برای من بهترین داستان کوتاه ایرانیه … شخصیتهای هر داستان ممکنه در داستانهای دیگه هم حضور داشته باشن … و فضای داستانها عمیقا شاعرانه و دلنشینه …پر از استعاره های ادبی فوق العاده … از اون کتابهایی که هرچند وقت یکبار باید دوباره مزه مزش کرد و هربار درک جدیدی ازش داشت … کتاب هشتاد و پنج صفحه بیشتر نیست و مصداق بارز کم گوی و گزیده گوی چون در…
قسمتی از متن کتاب :
عجیب اینکه ماهی ها بلد نیستند جیغ بکشند… وقتی آنها را از آب میگیریم. روزهای بارانی آنها دیر میمیرند. در آن لحظه رمق ندارند دمشان را تکان دهند و از گرم شدن پولکهایشان چیزی نمیفهمند… چند قطره باران مرگ را دو سه قدمی از ماهی ها دور میکند… میشود اینطوری هم گفت که مرگ سیگاری روشن میکند و آنقدر همان طرفها قدم میزند تا باران بند بیاید…