کتاب ملت عشق اثر الیف شافاک (به ترکی: ASK) نام رمانی نوشته ی الیف شافاک است که در سال 2010 به صورت همزمان به دو زبان انگلیسی و ترکی منتشر شد. این کتاب تاکنون بیش از 500 بار در ترکیه تجدید چاپ شده و توانسته رکورد پرفر وش ترین رمان ترکیه را نیز بدست آورد. ترجمه ی فارسی آن کار ارسلان فصیحی است و در مدتی کوتاه، عنوان یکی از پرفروش ترین کتاب های بازار کتاب ایران را کسب کرده است. این رمان توسط انتشارات ققنوس روانه ی بازار کتاب شده است. ویژگی این رمان عرفانی-تاریخی پیش بردن دو قصه ی موازی می باشد( دوره ی 639 تا 645 قمری و عصر حاضر) ؛ پیوند و آشتی دادن انسان مدرن و امروزی با تصوف و عرفان شرق و اسلامی. این داستان از زمان و مکان و از اختلاف های فرهنگی رهاست، جهان شمول است! عمده ی داستان درباره ی احوال و ارتباط شمس و مولوی است و کمترین بخش های کتاب از زبان این دو شخصیت روایت شده است. نویسنده سعی کرده است تا از نگاه و زاویه های گوناگون که همان شخصیت های دیگر داستان هستند به این دو نفر پرداخته شود. نویسنده ی فرانسوی خانم الیف شافاک روایت شمس و مولانا را به زندگی زنی آمریکایی که در آستانه ی چهل سالگی دچار روزمرگی مفرط شده، گره زده و تفاوت قرن ها فاصله را بسیار زیبا و ظریف از میان برداشته است. نمی دانیم شما در کدام مرحله از زندگیتان هستید ولی اگر با داشتن همه چیز باز در دلتان آشوب است و در درونتان احساس خلا ( عنصر پنجم در عرفان تصوف) و تنهایی می کنید و امیدتان به عشق را از دست داده اید؛ خواندن کتاب ملّت عشق را به شما پیشنهاد می کنیم.
«ملت عشق» رمانی پرفروش از«الیف شافاک» نویسندهی ترک است که «ارسلان فصیحی» آن را به فارسی برگردانده است. ملت عشق داستان دلدادگی و رهایی است. داستان زندگی آرام و یکنواخت زنی در غرب است که درگیر اندیشههای عرفانی شرق میشود. «اللا روبینشتاین» چهل ساله در بیست سال اخیر همه زندگیاش را با توجه به زندگی زناشوییاش تنظیم کرده بود. تنها دلیل و عاملی که سمت و سوی زندگیاش را تعیین میکرد خانه و آسایش خانوادهاش بود. تا اینکه بعد از بیست سال زندگی مشترک یک روز صبح خود را از بند این زندگی آزاد کرد و تک و تنها به سفری رفت که پایانی نامعلوم دارد. شاید عشق تنها دلیلی بود که «اللا» را از زندگی آرام و تکراری اش جدا کرد و در مسیری متلاطم قرار داد. در بخشی از کتاب می خوانید: «خیلی وقت پیش بود. به دلم افتاد رمانی بنویسم. ملت عشق. جرئت نکردم بنویسمش. زبانم لال شد، نوک قلمم کور. کفش آهنی پایم کردم. دنیا را گشتم. آدمهایی شناختم، قصههایی جمع کردم. چندین بهار از آن زمان گذشته. کفشهای آهنی سوراخ شده؛ من اما هنوز خامم، هنوز هم در عشق همچو کودکان ناشی… مولانا خودش را «خاموش» مینامید؛ یعنی ساکت. هیچ به این موضوع اندیشیدهای که شاعری، آن هم شاعری که آوازهاش عالمگیر شده، انسانی که کار و بارش، هستیاش، چیستیاش، حتی هوایی که تنفس میکند چیزی نیست جز کلمهها و امضایش را پای بیش از پنجاه هزار بیت پرمعنا گذاشته چطور میشود که خودش را «خاموش» بنامد؟ کائنات هم مثل ما قلبی نازنین و قلبش تپشی منظم دارد. سالهاست به هر جا پا گذاشتهام آن صدا را شنیدهام. هر انسانی را جواهری پنهان و امانت پروردگار دانستهام و به گفتههایش گوش سپردهام. شنیدن را دوست دارم؛ جملهها و کلمهها و حرفها را… اما چیزی که وادارم کرد این کتاب را بنویسم سکوت محض بود. اغلب مفسران مثنوی بر این نکته تاکید میکنند که این اثر جاودان با حرف «ب» شروع شده است. نخستین کلمهاش «بشنو!» است. یعنی میگویی تصادفی است شاعری که تخلصش «خاموش» بوده ارزشمندترین اثرش را با «بشنو» شروع میکند؟ راستی، خاموشی را میشود شنید؟ همه ی بخشهای این رمان نیز با همان حرف بیصدا شروع میشود. نپرس «چرا؟» خواهش میکنم. جوابش را تو پیدا کن و برای خودت نگه دار. چون در این راهها چنان حقیقتهایی هست که حتی هنگام روایتشان هم باید به مثابه راز درآیند.» کتاب ملت عشق با ترجمه زیبای ارسلان فصیحی را انتشارات «ققنوس» در قطع رقعی منتشر کرده است.
کتاب «ملت عشق» دو داستان را شامل میشود که به زیبایی در کنار هم و در یک کتاب گنجانده شده است. دو رمان که موازی با هم جلو میرود. و به گونهای به همدیگر ارتباط دارند. یکی از این داستانها در سال ۲۰۰۸ در امریکا و دیگری در قرن هفتم در قونیه اتفاق میافتد. داستان اول کتاب مربوط به اللا روبینشتاین است که در بوستونِ آمریکا زندگی میکند. اللا یک همسر و مادر است که همه زندگی خود را صرف خانواده و رابطه زناشویی کرده است. با اینکه همسر اللا – دیوید – دندانپزشک مشهوری بود و معیشت آنها در یک سطح ایدهآل قرار داشت اما عشق و صمیمتی در میان آنها نبود. اللا این موضوع را پذیرفته بود و همه اولویتهای خود را تغییر داده بود و فقط به فکر بچههایش بود. اما با این حال رابطه اللا با خانوادهاش هم چندان خوب نبود و رابطه زناشوییاش در خطر بود. طبق تشبیه کتاب، اللا شبیه یک برکه بود، یک برکه راکد. در اینجا اولین جملات کتاب میتواند جالب توجه باشد.
داستان دوم رمان، ماجرای همین رمانی است که به اللا داده میشود، یعنی داستان کتاب ملت عشق. ملت عشق در واقع رمانی در مورد عشق مولانا و شمس تبریزی است که در قرن هفتم اتفاق میافتد. رمان ملت عشق در ۴ بخش نوشته شده است:
خاک – پدیدههای عمیق، آرام و جامد زندگی
آب – پدیدههای سیال و جاری و متغییر زندگی
باد – پدیدههای ترککننده و کوچنده زندگی
آتش – پدیدههای سوزاننده، ویرانکننده و نابودکننده زندگی
الیف شافاک( به ترکی Elif Safak) زاده ی اکتبر 1971 یک نویسنده ی ترک تبار است. او دارای لیسانس روابط بین الملل، فوق لیسانس مطالعات زنان و دکترای علوم سیاسی است. اولین رمان الیف شافاک با عنوان”پنهان” در سال 1998 جایزه ی بزرگ مولانا را برایش به ارمغان آورد. او رمان هایی به انگلیسی، ترکی و فرانسوی منتشر کرده است؛ از جمله “آینه های شهر”، “آپارتمان شپش” ، “محرم” ، “اسکندر”، “برزخ”، “شیرشاه”، “من و استادم”، “پدر و حرامزاده”، شرافت”، “آناتولی ای برای چشم های بد” و “تقدس نخستین دیوانگی ها”. شافاک دو رمان به انگلیسی نوشته است که به خاطر اشاره به نسل کشی ارمنیان در رمان دومش به نام حرام زاده ی استانبول (The Bastard of Istanbul) از سوی دادگاه های ترکیه متهم شد. الیف شافاک در جزرومد مقالاتش را در موضوعاتی مانند زنان، هویت، انشقاق فرهنگی، زبان و ادبیات گرد آورده است. رمان های الیف شافاک را که به بیش از 20 زبان ترجمه شده، معتبرترین موسسات انتشاراتی دنیا مانند فارار، اشتراوس اندگیرو، وایکینگ و پنگوئن منتشر می کند. افتخارات نویسنده: نامزد جایزه ی بین المللی ادبی دوبلین IMPAC برای کتاب «ملّت عشق» (2012) جایزه ی بنیاد نویسندگان و روزنامه نگاران ترکیه (2009) جایزه ی بهترین داستان از سوی انجمن نویسندگان ترکیه برای رمان « محرم» (2000) جایزه ی رومی برای رمان «صوفی»
« کلماتی که برای توصیف پروردگار به کار می بریم، همچون آیینه ای است که خود را در آن می بینیم. هنگامی که نام خدا را می شنوی ابتدا اگر موجودی ترسناک و شرم آور به ذهنت بیاید، به این معناست که تو نیز بیش تر مواقع در ترس و شرم به سر می بری. اما اگر هنگامی که نام خدا را می شنوی ابتدا عشق و لطف و مهربانی به یادت بیاید، به این معناست که این صفات در وجود تو نیز فراوان است…» « ساعتی دقیق تر از ساعت خدا نیست. آن قدر دقیق است که در سایه اش همه چیز سر موقعش اتفاق می افتد. نه یک ثانیه زودتر، نه یک ثانیه دیرتر. برای هر انسانی یک زمان عاشق شدن هست، یک زمان مردن… عمری که بی عشق بگذرد، بیهوده گذشته. نپرس که آیا باید در پیِ عشق الهی باشم یا عشق مجازی. عشق زمینی یا عشق آسمانی، یا عشق جسمانی؟ از تفاوت ها تفاوت زاید. حال آن که به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق. خود به تنهایی دنیایی است عشق. یا درست در میانش هستی، در آتشش، یا بیرونش هستی، در حسرتش…» « آدم هایی پیدا می شوند سی روز ماه رمضان را روزه می گیرند، عید که شد برای کفاره ی گناهانشان گوسفندِ حنابسته سر می برند، به حج تمتع و عمره می روند، روزی پنج بار سر به سجاده می گذارند، اما در دلشان نه جایی برای محبت است، نه جایی برای مرحمت. مرد حسابی، پس برای چه این همه زحمت می کشی؟ مگر بدون دوست داشتن و دوست داشته شدن می شود ایمان آورد؟ اگر عشق نباشد، \”عبادت\” هم کلمه ای خشک و خالی می شود… انسان باید با عشق و در عشق ایمان بیاورد؛ باید در رگ هایش عشق به خدا و انسان ها را حس کند.» « برای نزدیک شدن به حق باید قلبی مثل مخمل داشت. هر انسانی به شکلی نرم شدن را فرا می گیرد. بعضی ها حادثه ای را پشت سر می گذارند، بعضی ها مرضی کشنده را؛ بعضی ها درد فراق می کشند، بعضی ها درد از دست دادن مال… همگی بلاهای ناگهانی را پشت سر می گذاریم، بلاهایی که فرصتی فراهم می آورند برای نرم کردن سختی های قلب. بعضی هایمان حکمت این بلایا را درک می کنیم و نرم می شویم. بعضی هایمان اما افسوس که سخت تر از پیش می شویم.» * ملت عشق از همه دین ها جداست عاشقان را ملت و مذهب خداست.
نامزد جایزه بین المللی ادبی دوبلین پروفروش ترین رمان تاریخ ترکیه در صدر پرفروش ترین کتاب های طرح تابستانه کتاب سال 95 در صدر پرفروش ترین کتاب های طرح پاییزه کتاب 95 بهترین کتاب سال 95 از نگاه خوانندگان
مهدیه خانی –
این کتاب در واقع نقطه مقابل کتاب کیمیا خاتونه … هرچیزی که از شخصیتها در کتاب کیمیا خاتون ویران شده این کتاب به یک شکل دیگه از نو بنا کرده… اینکه تاریخ در واقع چجوری رقم خورده قضاوتش با شما:)
مدیر سایت –
رتبه بازدید کننده : 2/10